انسان چرا  منحرف  میشود:

انسان ذاتآ دربدو تولد یگانه پرست هستند. ولی درطول زندگی بعضی از آنان اه سعادت ا رها می کنند. وراه ضلالت را درپیش می گیرند. وبه جای هدایت به گم اهی کشیده می شوند. خداوند دوست دارد تا همه بندگانش راهدرست وحقیقترا درپیش بگیرند وهدایت شوند. و به همین دلیل خداون دبرای هدایت انسان پیامبرانیرا برگزید و کتابهای آسمانی ا نازل کرد. و به پیامبران رسالت داد. تا اسباب هدایت برای انسان فراهم گردد. و بعدازپیامبران پیشوایان دینی پا به عرصهوجودگذاشتند تا راه وروش عبادترا به انسان بیاموزند. و همچنین خداوند دروجودانسان نیروی تعقل وتفکررابوجود آورد. تا انسان بوسیله عق بتواند اه خیر را ازراه بدتشخیص بدهد. و به یگانه پرستی برسد. و ازگمراهی دوری کند.ولی باوجوداین همه لطف خدا به انسان، بازهم ماشاهدهستیم که انسانهایی باگذشت دهها سال ا سن آنان بجای رهنمون شدن به سعادت درسنپی ی بفکرقدرت طلبی می افتند و به جای خوب به مردم جامعه با حیله ومکر وخدعه باعث انحراف فکری توده عام جامعه میشوند وبه ق رت میرسند . وهمین که بهکرسی قدرت تکیه زد. بجای حمایت ازمردم بهجانم دم مظلوم می افتندو مثل کفتاران می درند وپاره می کنندو می خورند . وهیچ قانون ومقرراتی هم برای متوقف کردندخودواطرافیانش وضع نکرده است وهیچ رفتاروکردار این افراد قابل نقدو انتقاد نمی باشد.‌ چون اوخودش را نزد توده عام کسی معرفی نموده است که اصلآ خطا دررفتارش نفوذ پذیر نیست ورفتاروکردار او خداگونه است. البته این خداگونه بودن را خداوندتایید نکرده است بلکه یک عده مردم نا آگاه برای رسیدن به لقمه نان ازسفره رنگین اربابش اینتبلیغاترا درجامعه ایجاد نموده اند.و ارباب قدرت باحمایت همین عده نا آگاه درجامعه دستورمیدهد که بدرندو پاره کنند و جان بگیرندو غارت کنندتا ارباب گمراه متقلبدرمسندقد ت بماند. این بدترین گمراهی برای انسان است که با گمراه نمودن عده کثیری به آندست می یابند. بدترین گمراهی برای انسان این است که درایام پیری با تبلیقات وسیع اطرافیان گرگ صفت به فکرقدرت طلبی می افتند . و چون هم زرداردو هم زور طولی نمی کشد که به قدرت می رسند. وقتی به قدرت رسیدند آن عده کثیر اطرافش به خواسته خود می رسند. و شکمسیر بهخودمی بینندو میشوند پولدارو ثروت مند و آن زمان است که برای حفظ موقعیت ارباب قدرت ازهیچ ظلمی به مردم مظلومروگردان نمی باشند وهمچون کفتار گ سنه بهجان ومال مردم می افتند . وظلم وستمرا به اوج میرسانند . آنان چون ارباب بپ پرقدرتی دارند دستگیر میکنندوخودشان قانون می سازندو با تکیه برقانون خود می گیرند وپاره میکنند و مصادره و وجوانانراروانهگورسردوتاریک می کنند. و ازراه سعادت منحرف وراه شقاوت و ظلم وستم رادرپیش می گیرند. وراه جهنمرا ب ای خودشان هموار میکنند.

باوجوداینکه فطرت خداجویی وخداشناسی دربدو تولد دروجود همه انسانها هست .اما با انتخاب راه نادرست ازمسیرخداگونه بودن منحرف و بخشش ولطف خدا را قلب تاروتاریکش نمی بیند. واحساس نمی کند. وبه کلی دنبال هوای نفس واطاعت ازبندگان شیطان می روند. وراه ضلالت وگمراهی رادرپیش میگیرند. خداوندخیلی به بندگاندخودلطف دارد. و به بندگانگمراه فرصت بازگشت میدهد تا شاید ازکفتارصفتان حمایت نکرده واسباب ظلم به مردم رانابود سازند. و در این فرصت عالی بندگانی که قلبشان از کبودی وسیاهی با عبادت روشن شده این فرصت را غنیمت شمرده و راه خیرو سعادت رادرپیش میگیرندوکرسی تکبر راوارونه کرده و ازآن بهزیر می آیندو هدایت میشوند. ولی اگرهمچنان عدم عبادت قلب او کبودو سیاه بماند. وکرسی تکبر را سرنگون نکند اوهمچنان درراه تاریک قدم می گذارد تا ازپل صراط سرنگون به جهنم شودکه دیگرهیچ راهی برای بازگشت ندارد. تاخودشرا نجات بدهدو ازاین لحظه به بعدندامت وپشیمانی هیچ سودی نداردو باید درآندنیا هم نشین پط رواستالینکمونیست ها شود. به امیدروزی که خدا وندهمه انسانهارا عاقبت بخیرنمایدتا درراه گمراهی کشیده نشود. (فدااحمد رحمتی فوق دیپلم علوم اجتماعی ولیسانس حقوق و کارشناسی ازشدحقوق خصوصی نیمه کاره به علت سکته مغزی) ازخوانندگان محترم پوزش به علت نواقص علمی این مقاله

روستاهای مرزی  تربت جام  صالح آباد و تایباد

شه تربترجام در جنوب شرقی مشهدواقع است که ازسمت جنوب ازمرزدوغارون ۸۰کیلومترتا مرز فاصله داردو ازسمت شرق یعنیپایین جام چیزیدرحدود ۶۰کیلوجتربامرز دوآب فاصله داردو شهرجدید سمیع آباد حدودن ۳۵کیلومترازمرزافغانستان فاصله دارد و درزمان حکومت سابق روستاهایمرزی پرازجمعیت در فاصله کمتراز۵کیلومتری مرز افغان وجودداشت که شغل مردم این روستاها بهشغل دامداری وکشاورزی مشغول بودندو آب کشاورزی آنان ازطریق هریرودتامین می شده است. بعدازچیروزی انقلاب اسلامیبعلترخصومتهای شخصی افرادی مبادرت بهتنظیم صورتجلساتی نمودندعلیه مرد روستاهای مرزی که آنان تسلیمبه انقلاب نمی باشند و به همین علت روستاهای کال سنگ وکمانه یوسف خان وگاوچشمه وخاکبادک و دوآب و شرشری ازروستاهای مرزی تربت جام وروستاهایخطایی وپل خشتی و یلی و خیلیدیگرروستاهای مرزی صالح آباد تربت جام تخریب گردیدو مردم اینروستاهارهمه حاشیه نشین تربت جام وروستای هم جوارشدند و به علت آشنایی مردم آن روستا با مناطق مرزی مردم آن روستاها موردسواستفاده قاچاق فروشانواق گردیده و تجارت موادمخدربه اوج خودرسیدو ازطرف دیگر مردم این روستاها کهزمینکشاورزی داشتندو ازآب خدادادیهریروداستفاده می کردند به شغل های بی ثمرمبادرت نمودندو درحاشیه شهرها اعضای خانواده هایمهاجربه فسادآغشته شدند و به کلی ماهیت وهویترخودشانرا ازدست دادندوخسارات زیادی به مردو اقتصادجانعه شهر تربت جام وارد شد چوندامداری اینمردم بهکلی ازبین رفت وکشاورزی آنان هم بازمین های آبرفتیمناسب وآب رایگان نابود شدندو خانواده هایمهاجراجباری سرازکوره هایآجرچزی سردرآوردندو حتیتعدادزیادی ازمردم بهگدایی وتکدی گری روی آوردند. درصورتی که درزمرژیمگذشته همان مردم مرزی هیچ کلگارخلافی انجام نمیداندمگرخریدو فروش قایچه ونخ ابزیشم وچای سبزددیگرکالاهایی که موردنیازمردم افغان دایران بودند و عده ایزیادی هم ازعلوفه کناره های هریرود اسافاده حیکردندودامداری سنتی پررونقی داشتنبا درآمدمحصولات کشاورزی قابل قبول ولی همین مردم بعدازتخریب روستاهایشان مجبورله انجام کارخلاف موادمخدر ویا بهگدایی افتادند و نتیجه تخریب روستاهایمرز عاقبت نامبارکی بودکهتوسط مسئولین نا آشنا بهدردمردم انجام گردید و جوانانزیادی از مردم مرزی موردسوئ اسافاده قاچاق فروشان قرارگرفتندو اعدام شدند‌درصورتی که اگر آنان ساکن درهمان روستاهای مرزی می بودند مثل بقیه بهشغل کشاورزی ودامداری مشغول می شدندو ننتیجه مثبت وسازنده برای لمبهبودی اقتصادکشورداشت صدها خانوارازمردم مرزی بعلت تخریب اجباری جنازل خودمجبوربهمهاجرت اجباری شدندو شغل وکارودرآمدخودشانرا ازدست دادندو سربار دولت شدندولی اگرتصمیمات بدورازتعصبات قومیوخصومت شخصی انجام می شد ما امروزه صدها وهزاران خانوار درحال کوچ اجباری به شهرهای تربت جام وصالح آبادومشهدوتایباد نبودیم. ومشکلات اجتماعی وحقوقی برایدولت ومردم بوجودنمی آمد. مسئولینمحترمباید برزسی کنندکه چرا قبل ازانقلاب اسلامی مردمروستاهایمرزی دنبال انجام کارخلاف نبودندوچرا درحکومت جمهوری اسلام موج عظیم خلاف موادمخدریک دفعه درجامعه سرازیر گردید و مسئولین باید با مردم مرزنشین همان سیاست حکومت قبلرادرچیش میگرفتندبدون تعصبات مذهبی کهدرحکومت قبل اصلآ وجودنداشته است ان وزه هم امیدواریم که اراضی کشاور ی جردمروستاهایمرزی برای مالکانواکزارگرددتا عده زیادی ازگدایی دست بکشتگندو بتوانتدبوسیله درآمدکشاورزی زندگی خودشانرا تامین نمایند به امید آن روز

(انسان جدید)

انسان ام وزوجدیددیگرمث ل قرونگذشته نیازبه خشم نداردکه از این طریق قدرت مبارزه را درخودتقویت نماید. انسان امروز اگرمتوسل بهخشم شود درحقیقت عقل خودشرا زایل کرده است. و خشم بهره هوشی را کم می کند. انسان امروز یا انسان جدید جدیدباید کسب مهارت نماید چون زندگی انسانرا خورشیدروشن نمی کند بلکه این تلاشوکوشش است کهزندگی انسانرا روشن می کند . جسم انسان امروزی بایدبافکرش رقابتداشته باشد و جسم بهتراوش افکارمثبت وسازنده عمل نماید . انسان گذشته ازشمشیرو فقط انگشتسبابه برای کشیدن ماشه تفنگ نیاز داشت تا بدردو چاره کند تابهپیروزی برسد ولی این راهکاردرجامعه امروزی دیگرکاربرد ندارد . انسان ام وز بایدخلاقیت داشته باشدو بوسیله هوشط زندگی خودش را بسازد درقدیم می گفتند قناعت مردرا توانگر کند. این تفکر درجانعه امروزی دیگرکاربردی ندارد. چون انسانرا محدودبه همانچیزی که دارد . می نماید انسان امروز بایدروحیه کارآفر ینی داشته باشد. نه توقف ومحدود شدن. درجامعه فعلی انسانی موفق است که بتواند زندگی خودش را باتلاش وکوشش بسازدو جسورباشد و با تهدیداندکی مسیرحرکت خودش راتغییرندهد. این خورشید نیست که زندگیها راروشن می کند بلکه این تلاش وکوشش وکسب مهارت است که زندگی شمارا به سمت روشنایی سوق میدهد .

جانعه درحال تحول است. پس انسان امروزی باید درخودتحول بوجودبیاورد. موفقترین انسانها با تلاش به آن موفقیت دست یافته اند. وهیچ انسانی با تفکرات متوهم به موفقیت نمی رسد انسان بافکر و اندیشه می تواندباجهالت به مبارزه برخیزد و جهالت را ازتراوشات فکری خوددورسازد. هیچ وقت به توقف وپس رفت فکر نکنید. شمادرزندگی منتظر چه چیزی هستید موفقیت از پنجره اطاق وارد نمی شود بلکه تلاش شما موفقیت را هدایت می کندتاپشت درب منزلت وشمابا ازمحدودیت خارج شویدودرب رابگشاییدو چنگ بزنیدبه موفقیت وخوشی . شمادیگرنمیتوانیدبه گذشته برگردیدکه ازچراغ فانوس یاچراغ گردسوزاستفاده کنیدبلکه بایدمطابق باپیشرفت جامعه ازدست آوردهای علمی و صنعتی جدیداستفاده نمایید. وگرنه از مردم جامعه امروزی جدا می مانید و گرفتارجهالت ونادانی می شوید . دیگر دختروپسرامروزی شما آن زندگی گذشته راپذیرا نخواهندبود و بلکه آنان دنبال زندگی جدیدبا امکانات جدیدهستندو آنان دیگرسرسفره غذای اشکنه شما تونخواهندنشت بلکه از صندلی وازمیز غذا خوری استفاده خواهند کرد واگراصراربه خوردن غذای قدیمی بکنید شایدکاسه سفالی قدیمی شما سرازوسط حیاط دربیاوردو یا دیوارمنزل را زیارت خواهد کرد.

با ادامه تحصیل ومطالعه سطح دانش خودرا افزایش دهید. تا همزمان بامردم جامعه درحرکت باشیدو ازدیگران عقب نمانید. هیچ انسان تنبلی چه ازنظرفکری وچه ازنظرجسمی موفق به رقابت با انسانهای فعال امروزی نیست پس درخود تحرک فکری وفیزیکی بوجود آورید وتاسرحدموفقیت وپیروزی ازتلاش خو دصرف نظر نکنیدومتوقف نشوید که به محض توقف فکری وفیزیکی از دیگران عقب خواهی ماند. ودختران وپسرانت درجامعه به علت فقر ما دی وفرهنگی قادربه رقابت باخپهم سن وسالان خود نخواهدبود . ودر شکست فرزندان شمامقصرخواهی بود چون نتوانسته اید امکانات لازمرادراختیار آنان قراربدهید. ذهن خودتان را وادارکنیدتا تراوش افکارمثبت وسازنده داشته باشد. چون تراوش افکارمثبت وسازنده اسباب پیشرفت شما وفرزندانتان را د جامعه فراهم می نماید.پس تلاش وکوشش نماییدتا شما واهل منزل باخوشی زندگی کنند به امیدروزی که هیچ مردی واپس گرا نباشدو به جای پس رفت پیشرفت نماید به امیدروزهای خوب برای انسانهای خوب ( فدااحمد رحمتی فوق یپلم علوم اجتماعی ولیسانس حقوق و ارشدنیمه کارحقوق خصوصی ببخشیدکه این مقاله خوب کوتاه ارایه شده است.

(نا امیدی زیاد  بعداز توقع زیاد بوجود می آید)

همه انسانهادرجوامع انسانی توقعات زیادی درزندگی دارند. تا بتوانند دارای آرامش و آسایش درزندگیباشند . اما بعضی اوقات یا درجوامع کشورهای جهان سوم انسانها به نا تامیدی میرسند.چون توقعات بیشتری ازتوان فکری و جسمی خود دارند. انسانها نباید بیش ازتوانایی خودش انتظاری داشته باشد. تواناییرهرکسی بهتوانایی فکری وجسمی شخص بستگی دارد. فکروآینده نگری خودتان را آزمایش نمایید. که آیا توان فک ری قوی دارید کهبتوانید پیش آمدهای یک روز یا یک هفته آینده را پیش بینی نمایید. اگربیش ازتوانرخودت انتظارمدیریت داشته باشید. نتیجه آن چیزی به جز خفت وذلت مردمررا دراجتماع نخواهد داشت اگرواقعآ مدیری خودش می داند که شغل واگزاری به وی بیش ازتوان اوست. بجاست که مردانه ازآن پست مهم کناره گیری نماید. واسباب فقرو فلاکت مردمرا فراهم ننمایند. عدم توانایی فردی مثل یکچیراهن خیلی تنگ است درتن شما که به زودی پاره خواهد شد.ومدیریت یکشخص ناتوان هم بدین شکل است و شما مردمرا بیچاره خواهید کرد.پس مرد ومردانه به عقب برگردو لهناتوانی خودت اعتراف کن تادربیندجامعه ودرتاریخ ازشمابه نیکی یاد گردد. فر دی بامعدل ده یازده صدم لیسانس مدیریت گرفته است ولی اونوگذاشتندریکپستمهم شهری خوب معلوم است کهناتوانی علمیوفکری ایشان اسباب بدبختی مردم آن جامعهرا فراهم خواهد نمود. مردباشیدو ناتوانی فکروعلمی خودتان را بپذیرید و بهناکجا آبادره سپارنشویدکه عاقبت ناخوش آیندینصیب شما ومردم خواهد شدفردی بامدرک دیپلم معلم شده است و موقع حرف زدن بینی اش صدا می کندو دانش آموزمتوجه درس دادنش نمیشودولی باکمال وقاهت سی سالرا ادامه میدهدو به قولرخودش یکدانش آموزموفق تحویل جامعه نداده است. این کمال بی شرمی استرکه شخصی توانایی علمی وفکری نداردولی مثل مارمولکبه آن شغل خودمیچسبد و جامعه ای را به سوی بی سوادی و فقررهنون می نماید. به امیدروزی که هیچ کس بی سواددرجامعه اسباب فلاکت دیگران را فراهم ننماید و فقروبدبختی ارمغان تراوش افکار زشت او نشود به امیدآن روز فدااحمد رحمتی فرهنگی بازنشسته .

معلمی مظلوم در بینکوههایسربهفلککشیده مرزی تربت جام

اسم وفامیل ایشان صمدفیضی است ودر سال ۱۳۶۹ باشرکت درآزمون استخدامی حق التدریس ش کت نمودوبانمره قابل قبولی قبول شدو بعدازطی دوره های آموزشی درمهرماه ه سال ۱۳۷۰ به اوابلاغ دادندروستای کنده سوخته روستایی که دربین کوههای سربه فلک کشیده منطقه مرزی احاطه شده است و هیچ سرویس ایاب وذهاب نداردو صمدفیضی میبایست فاصله ۲۰کیلومتری ازکنده سوخته تاکاریزکهندل را درجاده ای کوهستانی که خطرحیوانات درنده واشرار را طی مینمودکه ساعت ۶ صبحبه مینیبوس تربت جام برسد واقعآ وحشت ناک وترس آور بود مدت ۷سالدراینروستا خدمت کرد که دانش آموزان را دریک اطاق کاه گلیبدوندرب وپنجره درس جیدادو و روزهای شنبه میبایست یک ساک ده کیلوی موادخوراکیرا بردوش میگرفت تاخودشرا بهروستا برساندروستایی سی خانواری بدون وسیله نقلیه چون جاده ماشین رو نداشت. او با صداقت وراستی وررستی حتی یک ساعت ازحقوق دانش آموزانرا جایمال نکردکهدیرتربهکلاس برسدیا زودترکلاسراتعطیل نماید راهنمایتعلیماتی هر یکماه یکمرتبه به روستا سرنیزداونم باموتورسیکلترو اینمعلم مظلوم وایثارگر مدت ۷ سالرا دراین روستای تبعیدی با صداقت خدمت نمود و درطول این ۷ سال هیچ کس از زحمات ایشان قدردانی نکردحتی با یک برگ کاغذ بعنوان لوح تقدیر و یا نامه تشکر مثل اینکه خدجترپدرروستایکنده سوخته با چیاده روی ۲۰کیلومتررا بهناف صمدبریده بودند.بعداز۷ سال صمدبامخالفت خانواده اش مواجه گردیدچون درآن منطقه یک عابرپیاده را گرگ دریده وخورده بود این خبر خانواده صمدرانگران کره بود و درپایان سال تحصیلی بعداز۷ سال صمد به به آموزش اداره مراجعه نمودتا به پاس زحمات ایشان تدریس در روستای نزدیکتری را به ایشان بدهند. ولی غافل بود ازاینکه روابط برضوابط حاکم است و به معلمی بی سوادتدریس در روستای ۳کیلومتری را میدهند ولی روستاینزدیک برای صمدخبری نبود. و سال آینده به صمدابلاغ دادندروستای شرشری یعنی روستای دقیقآ در هم جواری کنده سوخته با این تفاوت که روستایکنده سوخته چندینروستا بین راهوجودداشتولی اینروستای شرشری از روستای بینراهخبری نبودو صمدمیزبایست فاصله روستای قلعه کک تاروستای شرشری به فاصله ۲۵ کیلومتررا چیاده روی نمایدآن همدرمسیری که هیچ انسانی درآن تردد نداشت مگرگرگ وپلنگ وکفتاروماشینرهایمرزبانی هرهفته یکبادرآنرجاده تردد داشتند صمداز کنده سوخته بیرون شدولی روستای خیلی بدتر به اودادندو مدت ۳ سالدراینروستایمرزی تدریس داشت و بعدازاین ده سال اساحقاق ورودبه آموزش وپرورش راجیدا کردودرروستاهای دورولی نه بهدوری کنده سوخته وشرشریرخدمت نمودبا با ثپسه فرزندو همسرشدزطول ۰ سی سال خدمت صادقانه حتی یکخانه ۵۰متری درشهزستان ندارد. چون زمانی کهمعلمانبرای مسکنمهرثبت نام می نمودندکسانی بودکه دو دستگاهمنزل مسکونی داشت دوباره برایمسکنمهرهم ثبت نام کرده بودندولی صمدحقه بازی بلدنبود وله همین علت فقط یک کیلو خانه صدجتریدرزادگاهش چشمه گل دارد وهیچ خاته وزمینی برایسرجناه فرزندانمحصلشدر شهرستان ندارد. چون اوحقه بازی وحیله گری کفتاران مفترخوررا نداشت وهیچ پیشرفتی هم نکرد. خداونداو وخانواده اشرارعلقبت بخیرنمایدو سلامتداشته باشدوه با صداقترخدجت نمودو نتیجهدست رنج خدجتشدربدترینروستاهارا آقایانپشت میزنشینرخوردندو تصاحب کردند.